دردونه مامان وبابادردونه مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
عاشقانه های ناب ماعاشقانه های ناب ما، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

❤محمد جونـــــــــم❤

واکسن چهار ماهگی عشق ما

شنبه صبح قبل از اینکه بریم خانه بهداشت به محمد جون قطره استامینوفن دادم تا زیاد اذیت نشه.وقتی رسیدیم اونجا،آقا خوشگله بیدار بود.اول رفتیم برای قد و وزن خدارو شکر بعد از چند ماه غصه خوردن مامان و بابا وزن محمدآقا خوب شده بود و من وبابایی خیلی خیلی خیلی خوشحال شدیم بعدش رفتیم اتاق واکسن،آقا همین که آمپول زد به پای محمد (الهی مامان براش بمیره) یه جیغ زد و شروع کرد به گریه کردن حالا گریه نکن کی گریه بکن... بعدش جیگرم تا شیر خورد آروم شد و خوابید.وقتیم اومدیم خونه خواب بود اینم جای واکسن پسملم بعداز زدن واکسن دو ماهگی محمد گریه نکرد فقط تب شدیدی کرد وما رو خیلی ترسوند ولی این دفعه خداروشکر گریه نکرد که هیچ،تبشم بالا نرفت.جیگر...
13 بهمن 1392

یک ماهگی تا چهار ماهگی محمد نفسی

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام تو این چهار ماه به دلایلی نتونستم برای پسر گلم وبلاگ درست کنم حالا که درست کردم میخوام از اون اولی که به دنیا اومد براش تو وبش بذارم. تو این چهار ماه خیلی چیزا تغییر کرد،اول اینکه من و بابایی محمد خیلی تجربمون تو بچه داری بیشتر شد،دوم اینکه آقا پسر ما از سه ماهگی دیگه شبا گریه نمی کرد و می خوابید و الانم می خوابه ،بعدشم اینکه فسقل ما هرروز داره بزرگتر و بزرگتر میشه ماشالله................... عکسای چهار ماه گذشته: 1ماهگی لپ لپ این عکس فردای تولد پسرم که آروم تو رختخوابش لالا کرده گلم   مدلای خواب ناناز ما       من و باباجونی عاشق این عکسیم.ن...
13 بهمن 1392
1