واکسن چهار ماهگی عشق ما
شنبه صبح قبل از اینکه بریم خانه بهداشت به محمد جون قطره استامینوفن دادم تا زیاد اذیت نشه.وقتی رسیدیم اونجا،آقا خوشگله بیدار بود.اول رفتیم برای قد و وزن خدارو شکر بعد از چند ماه غصه خوردن مامان و بابا وزن محمدآقا خوب شده بود و من وبابایی خیلی خیلی خیلی خوشحال شدیم بعدش رفتیم اتاق واکسن،آقا همین که آمپول زد به پای محمد (الهی مامان براش بمیره) یه جیغ زد و شروع کرد به گریه کردن حالا گریه نکن کی گریه بکن... بعدش جیگرم تا شیر خورد آروم شد و خوابید.وقتیم اومدیم خونه خواب بود اینم جای واکسن پسملم بعداز زدن واکسن دو ماهگی محمد گریه نکرد فقط تب شدیدی کرد وما رو خیلی ترسوند ولی این دفعه خداروشکر گریه نکرد که هیچ،تبشم بالا نرفت.جیگر...